روز پنجم محرم
14 آذر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ
مولایم حسین نمی دانم در آن دورکعت نماز عاشقانه ات قبل از عزیمتت به کوفه با معبودخویش چه گفتی وچه شنیدی که مسلم راسفیرخودنمودی وبه قتلگاه کوفه فرستادی تاخبرآمدنت به کوفه رابه گوش این بی وفایان برساند.
اماخوب می دانم ،که رسالتی بزرگ پروردگارم برعهده ات نهاده بود.که این چنین شتابان سربه فرمان معشوق نهادی .چشمانم بارانی،بغض گلویم روان،وآه سینه ام بربادرفته ودستم تکیه گاه سروپیشانیم،آه ای کوفه ای خنجرنامردی ای پیمان شکن ،روزهای تباهی ،ای کشته شده به جفا،ای دربندکشیده عصمت وعفت اهل بیت نفرین بربی مهری توباد.
جمشيديان/ملکشهر اصفهان