بزم فرات

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

آری دوباره قصه ی مادر به کوچه ها

02 بهمن 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ

دل ها قسی و مُهر به گوش و به چشم ها

شیطان زده است و نور خدا پشت ابرها

کشتند آنکه بود بر آنها پناهگاه

هنگام درد و رنج و نزولات از بلا

آن کو غیاث و مرشد و بخشنده یار بود

بر مستغیث و جاهل و افراد بی نوا

بی جرم کشته آل رسول خدای را

دشمن کنار آب ولی تشنه از جفا

جرمش همین که بوده علی را پسر که این

جوشیده از سقیفه و گردیده مبتلا

از داغ آسمان به چه سان گریه می نمود

خشکیده اشک و خون شده جاری از آن بکاء

شمشیر برای که به آن بوسه می نمود

جدش رسول حق ، بکشیدند از جفا

چون بنده و غلام شده مالک کسی

که آزاده بود و حال سرش گشته شد جدا

آری دوباره قصه ی مادر به کوچه ها

بی حرمتی و سیلی و آتش به خیمه ها

تسلیم محض بود و ندیده است جز جمال

زینب به کربلا و شد از آن قضا رضا

هر جا که آب دید بر آن گریه می نمود

زین العباد ؛ از غم طفلان کربلا

هر جا غذا و اطعمه ای دیده شد گریست

طفلان می آمدند به یادش زنینوا

چون دیده صد جفا و بلا کوفه تا به شام

قلب صبور او شده طومار دردها

از یاد کوفه ؛ هلهله هاشان میان راه

شد تیره روز روشنش از شام پربلا

باران سنگ بود به کوفه ز بام ها

آل حسین را به اسیری است مبتلا

تکذیب شد به دست عدو آیه های نور

چون عاقبت به مفسده کاری است مبتلا

مهدیه سادات محمودی-طلبه پایه چهارم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: چند بیتی های گریان لینک ثابت

نظر از: مهدوی [بازدید کننده]
مهدوی

شعر زیبایی بود.ممنون

1391/11/16 @ 14:56


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

جستجو

بخش هاي ویژه نامه

  • همه
  • زلال قلم (مقالات)
  • نواي دل (دلنوشته هاي طلاب)
  • زنان در عاشورا
  • کتيبه هاي سرخ
  • عزاداری صحیح
  • چند بیتی های گریان
  • آئین های عزاداری
  • واگویه های دل(روضه نويسي)
  • سفرهای حسینی(خاطره نويسي)
  • محرم از نگاه دوربین (عکاسي)
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس