این صدای تپش قلبم نیست/در حسینیه دل سینه زنیست
11 آذر 1391 توسط پشتیبانی 2 کوثر بلاگ
از روزی که حسینیه مان را سیاه پوش کردند عطر عجیبی همه جا را پر کرده! (این رو واقعنی میگما…!)
دیوانه ام میکند…
.
.
ثانیه شماری میکنم برای خادم الاربابی … و باز هم حس تشویش و اضطراب این روزهای سال که آیا میشود که بشود؟!
روضه نوشت:
داد زد هــــــــــا… سر از این خاک کجا بردارد؟/ کیست آیا قدمی سمت خدا بردارد؟/ خیمه زد روی پدر رو به جماعت پرسید / یک نفر نیست که بابای مرا بردارد؟/ یک نفر نیست از این جمع قدم بگذارد/ و بیاید سر بابای مرا بردارد؟/ یک نفر نیست که مردی کند و برخیزد/ حجم این داغ بزرگ از دل ما بردارد/ یک نفر نیست به این مرد بگوید نامرد/ تا دلش بشکند از حنجره پا بردارد؟/ کسی از بین شما داغ برادر دیده ست؟/ یا کسی با دل من داغ برابر دارد؟/ آفتاب از نفس افتاد و جماعت رفتند/ خیمه زد روی پدر خیمه که تا بردارد…
بقلم بانو سادات