بزم فرات
کربلا آمیزه ی کرب وبلاست شاهد دردها و غم هایش خداست
کربلا میدان آزمونی عظیم بزمی از خون دربرآبی به پاست
کربلا یعنی که عظمی بیعتی سستی بیعت کنان هم از خطاست
کربلا یعنی شکست وعده ها گویید!آخرخلف وعده از جفاست
کربلا یعنی در ارض،وعده گاه جای بیعت وای کنون جنگی به پاست
کربلا جای پذیرایی ببین بزم خون نزد فرات اکنون به پاست
کربلا یعنی رشادت یک به یک وعده دیدار حق در کربلاست
کربلا یعنی که میزبان در سرور لیک مهمان است که درگیر بلاست
کربلا یعنی که بیماری حزین دست وپا زنجیر اسیر اشقیاست
کربلا یعنی که زینب دختر شیر خدا اینک اوبی هیچ محرم در بر نامحرم هاست
کربلا یعنی سه ساله دختری خواهشش،تنها جفاوسیلی جمع عداست
کربلا یعنی جواب شیر خواره کودکی تیر کین برحنجرش از سوی اکبر اشقیاست
کربلا یعنی سکوتی !کس نمی گویدچرا طفل کشتن در همه ادیان به مانند خطاست
کربلا یعنی که با لب های خشک ساقی لب تشنه با مشک رهسپار آبهاست
کربلا یعنی که ساقی و حرم در انتظار گرچه دستانش کنار مشک واز تن هم جداست
کربلا وارباً ارباً پیکری چون که او یادآور ختم رسل ،یار خداست
کربلا یعنی که از جورو جفا در پی گوشواره،گوش ازسر جداست
کربلایعنی که خصمی در پی انگشتری پس بگو اکنون چرا انگشت از دستش جداست
کربلا یعنی سری از تن جدا اینک او بر نیزه و مهمان شهر وکوچه هاست
کربلایعنی که طفلان یتیم در پی آن ها لشکرها به پاست
کربلا یعنی مقدس پیکران خفته ،اندر خاک وسرهاشان جداست
کربلا یعنی که اجسادی سه روز بی کفن در خاک وخونهایی رهاست
کربلا یعنی که جسمی برزمین لیک سربرنیزه اندر ،شهرهاست
کربلا یعنی که دلها غرق خون چون که مردی نیست ،تنها طفل و زن در خیمه هاست
کربلا یعنی که بیماری درون خیمه ای هرطرف آتش ولی تنها پناه او خداست
کربلا یعنی که زینب یکه وتنها پرستاری غریب اوهم آخردر پی اطفال سرگردان به هر سویی رهاست
کربلا یعنی وجودی داغدار لاله ها گرچه خم شدقامتی اما نماز شب به پاست
کربلایعنی سرهایی فزون بر نیزه لیک پشت آن سرها اسیران به زنجیر جفاست
کربلا یعنی تورا گویند کافر خارج از دین کس نگوید ای لعینان کافر از قران جداست
کربلا یعنی که تهمت بشنوی از مردم دون دم نیاری بر،بدانی شاهد وآگاه خداست
کربلا یعنی اسارت رفتن بزم شراب دیدن چوب ولب خشک این زجمله داغهاست
کربلا یعنی بچرخانند تورا از شهرها گرچه هرپست وشریف نیز شاهد این ماجراست
کربلا یعنی زهر پست وشریف و هر کجا طعنه هارا بشنوی هرچند دانی که خطاست
کربلا یعنی جفاهایی برون از حدو مرز شرمشان افزونتر از فرض هزاران داغهاست
کربلا یعنی که عجز وناتوانی عظیم ازبیان جمله غم هایی که تنها حق گواست
کربلا این عبد ناچیز خدا در روز حشر چشم او بر لطف سالار وشهید کربلاست
مریم گرگیچ استان سیستان وبلوچستان مدرسه علمیه زینبیه سلام الله علیها شهرستان زهک پایه سوم