کربلا یعنی
لحظه لحظه لحظه دلدادگی است اندک اندک موقع مردانگیست
قطره قطره دل شود در یای خون تکه تکه می کنند مشک عمو
پاره پاره می کننداینجا گلو دانه دانه می کشند بر خاک و خون
قطعه قطعه می کنند جسم پدر چکه چکه خون از جگر
غصه غصه می خورد اینجا رباب آسه آسه می شود این دل کباب
*************
کربلا یعنی غم و اندوه و حزن کربلا یعنی بلا و آه وکفر
کربلا یعنی که زینب مرد بود کربلا یعنی که دل پر درد بود
کربلا یعنی که خون و آتش و شرمندگی کربلا یعنی حماسه و نبرد وبندگی
کربلا یعنی لب خشک حسین کربلا یعنی غمی بر اهل بیت
کربلا یعنی یه مشک پاره پاره کربلا یعنی نمازی خالصانه
کربلا یعنی جهادی عارفانه کربلا یعنی لب عطشان اصغر
کربلا یعنی جوانی همچو اکبر کربلا یعنی که صبر خواهرانه
کربلا یعنی یه عشق بی بهانه کربلایعنی همه زیبا بود
این کلام زینب کبری بود کربلا یعنی سکوت یعنی که غوغا بود
من نمیدانم که آخر کربلا بایدچه خواند ؟
هنگامه شیخی استان سیستان وبلوچستان مدرسه علمیه زینبیه سلام الله علیها پایه سوم