کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا ...
برای مباهله می رفتید آقا که کودکانتان را بردید، زنانتان را هم بردید و انفستان را هم؟…
همچنان که جدّ بزرگوارتان شما را برد برای مباهله با مسیحیان نجران. چه دلِ حق باوری داشت اسقف اعظم نجران که وقتی دید، پيامبر بزرگوار اسلام در حالي كه شما را در آغوش دارد و دست امام حسن(علیه السلام) را در دست، از دروازه مدينه خارج ميشود و پشت سر او تنها يك مرد و زن ديده ميشوند، آن مرد، علي(علیه السلام) و آن زن، فاطمه(سلام الله علیها) بودند، گفت:
«من معتقدم كه مباهله به صلاح نيست. اين پنج چهره ی نوراني كه من ميبينم، اگر دست به دعا بردارند، كوهها را از زمين ميكنند، در صورت وقوع مباهله، نابودي ما حتمي است و چه بسا عذاب، همه ی مسيحيان جهان را در بر بگيرد.» و منصرف شدند از مباهله…
انسان چه فراموشکار است، چند سالی بیش نگذشته بود که مردم فراموش کردند این ماجرا را و این بار شما به مباهله رفتید با تمام هستی تان. ولی کسی نلرزید و کسی ندید حقانیتتان را، حتی رحم نکردند به نوزادی که هیچ سلاحی برای دفاع نداشت جز اشک…
آقای خوبم، هزار و چهارصد سال می گذرد از عاشورای شما، ولی عاشورا و کربلا هنوز تمام نشده است، اوضاع جهان خیلی آشفته است آقا…
این روزها کودکان غزه را می بینم که هر روز خونشان جامه های سپیدشان را رنگین می کند، بی گناه،
و مادرانشان صبورانه اشک می ریزند و می گویند: ربّ تقبّل منّا هذا القربان…
حالا دیگر یقین دارم که کلّ یومٍ عاشورا و کلّ أرضٍ کربلا…
آقای خوبم، فجایع این روزهای غزّه تلاقی دارد با محرم و عاشورای شما،
کودکان غزه به خاک می افتند تا صدای قهقهه ی ابلیس بلندتر شود و چنگالش را بیشتر فرو کند در حلقوم بشریت…
فاطمه بیات –
استان زنجان – شهر زنجان
مرکز تخصصی نورالزهرا (س) زنجان – رشته فقه و اصول