روزهشتم ماه محرم
شب و خیمه های پر عطش
شور و غوغای شهادت و جاودانگی ،خطبه ی رسا سالار و مولا،و دلهایی که شک می کنند میان ماندن و رفتن اینجا دیگر همه چیز واضح می شود،ادای تکلیف است و اجبار نیست، لحظه ی تفکروتعمق، لحظه ی سخت انتخاب فرارسیده است،لحظه ای که من و تو درآن هستیم با حسین بمانیم و دست بیعت بدهیم و ماندگار تاریخ بهشت شویم ،یا به دنیا بچسبیم و یزیدی شویم و همنشین دوزخیان گردیم آری در آن شب ظلمانی وقتی که ماه از پشت ابر خودش رابیرون کشید فقط72 نفر پرستوی عاشق راکنار سرور و مولایشان نظاره کرده و حر نیز انتخاب کرد و آزاده شد.
ای زمین کربلا چگونه طاقت آوردی از این همه جور و ستم به اهل بیت و به لرزه درنیامدی؟
رود فرات این همه مظلومیت و عطش رادیدی و خروشان نشدی؟
بریده باد دستان ظلم و جور،روسیاه باد بی مهری مردم کوفه،شکسته باد تیرهای جفای عدو،سرنگون باد تاج وتخت منیت شیطانی
خانم جمشيديان/ملکشهر اصفهان